رضا رویگری

خلاصه داستان : شادروان به دردسرهای یک خانواده پس از فوت ناگهانی پدرشان می‌پردازد. خانواده آنها که در حاشیه شهر زندگی می‌کنند درآمدی جز فروش سبزی ندارند و حالا با درگذشت پدرشان ماجراهای تازه‌ای برایشان به وجود می‌آید.

خلاصه داستان : صحرا خبرنگار جسوری که در عشق شکست خورده و تحقیر شده، به دنبال برابری با ارشد شاهنگ، معشوق خود که از خانواده اصیل و ثروتمندی بوده تصمیمات ماجراجویانه ای می‌گیرد و وارد روابط تجاری پیچیده‌ای می‌شود که زندگی او و خانواده شاهنگ را دستخوش تغییرات اساسی می‌کند.

خلاصه داستان : فیلم بی عنوان روایت دو زوج جوان است (امیر و کتی، سام و الی) رابطه این دو زوج به دلایل مختلفی مواجه بحران های زناشویی می شود.

خلاصه داستان : خانه‌ای که وارث یا وارثانش معلوم نیست، عده‌ای مستاجر دارد. خانه نیازمند تعمیرات اساسی است ولی بی توجهی عباس آقا، مباشر که قصد تصاحب خانه را دارد، باعث می‌شود تا به رغم تلاش‌های دیگر ساکنان، کار از کار بگذرد و خانه بر ساکنانش فرو بریزد.

خلاصه داستان : این فیلم درباره نقاشی است که خودکشی کرده ولی نجات پیدا می کند. او در بیمارستان با شیادی آشنا می شود که زندگی او را عوض می کند.

خلاصه داستان : این فیلم روایتگر داستان زندگی جوانی روستایی است که به دلیل کمبود و بحران آب و به دنبال لقمه نانی به پایتخت مهاجرت می‌کند. او مجبور به فعالیت در مشاغلی می‌شود که دانش و تجربه‌ای از آنها ندارد.

خلاصه داستان : این فیلم نسل اول انقلاب و نسل سوم انقلاب ایران را مورد قیاس قرار داده و دغدغه‌های هر یک از نسل‌ها را مورد بررسی قرار می‌دهد.

خلاصه داستان : فیلم زهرمار درباره یک مداح شناخته شده است که قرار است در شورای شهر تهران عضو شود. او گذشته‌ای دارد که رهایش نمی‌کند و همین گذشته برای او ایجاد دردسر می‌کند.

خلاصه داستان : این فیلم داستان زندگی یک بازیگر پیشکسوت به نام حسین عطاری را روایت می‌کند که سالهاست جلوی دوربین نرفته‌است و حالا که بناست مراسم تجلیلی برایش برگزار شود هم هیچ‌کس از محل زندگیش خبر ندارد. اینجاست که رفقای قدیمی این بازیگر که آنها نیز مدتهاست به دنبالش هستند درصدد برمی‌آیند تا با کمک نوه اش، او را پیدا کنند.

خلاصه داستان : داستان زندگی حاج احمد عباچی را روایت می‌کند که پول پیش خانه‌اش را در عروسی خواهرزاده اش شاباش می‌دهد.

خلاصه داستان : دلشکسته داستان دلبستگی دو جوان با طرز فکر متفاوت و از دو خانواده مختلف است که مجبور می‌شوند با هم پایان‌نامه بدهند بدین منظور برای آشنا کردن هم دیگر از جهان‌های خود دوستان یکدیگر را به هم نشان می‌دهند و این باب آشنایی بیشتر آنها میشود.

خلاصه داستان : پسری به اسم پارسیا که شیطنتش همه مدرسه را عاصی کرده، ناظم جدید در مدرسه از او می‌خواهد مادرش را فردا به مدرسه بیاورد. پارسیا که متوجه شرایط بحرانی زندگی مادرش در غیاب پدر هست، دایی خود را راضی می‌کند تا با شکل و شمایل یک زن به مدرسه بیاید و قضیه را ختم به خیر کند، همین اتفاق باعث شروع ماجراهای جالبی میشود.