درام

خلاصه داستان : ترانه دانش آموز پانزده ساله ای است که مادرش فوت کرده و پدرش در زندان است. او با مادربزرگش زندگی می کند و دوست پدرش هر ماه درآمد ماشین پدر ترانه را برای آن ها می آورد. امیر به ترانه اظهار عشق می کند و تصمیم به ازدواج با او می گیرد.

خلاصه داستان : -من عاشق زمستونای اینجام. قشنگ نیست؟ -قشنگه ولی سختی داره. پنج هزار کیلومتر پرواز می کنن فقط برای اینکه زنده بمونن. اولش خیلی ترسناکه، ولی تهش خونه شونو پیدا می کنن. -اگه به تهش برسن. -بلد باشن می رسن.

خلاصه داستان : سریال گیسو از آنجایی آغاز میشود که رضا در مخمصه‌ای افتاده که برای بیرون آمدن از آن به کمک سهیل و پیمان نیاز دارد. اما نقشه آن‌ها آن‌طور که باید پیش نمی‌رود و اتفاقاتی رخ می‌دهد که کنترل اوضاع را از دست همه خارج می‌کند.

خلاصه داستان : امروزِ تو، می تونه فردای من باشه، هیچ کس از سرنوشت خبر نداره، حتی شما.

خلاصه داستان : «شاهین» از طرف رییس خود، «ستار»، مأموریت دارد که به دختری به اسم «سارا» نزدیک شود. با ایجاد رابطه بین آن ها، «روزبه»، شوهر سابق سارا از مخفیگاه خود خارج می شود. مأموریت شاهین تمام شده است ولی او حالا واقعا عاشق سارا شده.

خلاصه داستان : این فیلم که ادامه‌ی قسمت قبل می‌باشد، درباره‌ی خانواده‌ی ابت می‌باشد که با ترس از دنیای بیرون در خانه زندگی می‌کنند، آن‌ها مجبور هستند تا همیشه درحال حرکت باشند، اما خیلی زود متوجه می شوند موجوداتی که با صدا شکار می‌کنند تنها تهدید نیستند.

خلاصه داستان : اسب رویایی ، فیلمی کمدی و خانوادگی محصول ۲۰۲۰ به کارگردانی ایوروس لین می‌باشد. این فیلم داستان یک اسب از نژادی نادر را به تصویر می‌کشد که توسط جان ووکس پرورش یافته است، جان همسایه‌های خود را متقاعد می‌کند تا درآمد‌های ناچیزشان را برای کمک به ورود اسبش به مسابقات بدهند.

خلاصه داستان : فیلم لبه جهان ماجراهای سر جیمز بروک را به تصویر میکشد که از امپراتوری بریتانیا برای حاکمیت یک پادشاهی جنگل در دهه 1840 بورنئو سرپیچی کرد و برای پایان دادن به دزدی دریایی، برده داری و شکار سر، یک جنگ بی پایان را آغاز کرد.

خلاصه داستان : پدر تازه بیوه شده که قصد دارد دخترش را به تنهایی بزرگ کند ، با تردیدها ، ترس ها ، دل درد و پوشک کثیف کنار می آید. الهام گرفته از یک داستان واقعی.

خلاصه داستان : شیدا فاطمی و مادرش به یک مراسم عروسی می روند. شیدا در حال بهت و ناباوری است. در محل برگزاری مراسم، شیدا با شنیدن نام داماد بی اختیار خود را روی صندلی رها می کند. دوربین طی چند فلش بک به گذشته ماجرا را روایت می کند.