محمدرضا شریفی نیا

خلاصه داستان : این فیلم داستان یک روحانی به نام حاج آقا یونس را روایت می‌کند که به عنوان مسئول عقیدتی یک زندان مشغول به کار است. او در زمانی که با چند زندانی برخورد می‌کند، درگیر اتفاقات جالبی می‌شود که زندگی او را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

خلاصه داستان : خانواده‌ای که در خانه ویلایی بزرگی در خیابان فرشته تهران سکونت دارند، با برگشتن صاحب خانه یعنی دایی خانواده به همراه همسر هندی‌اش و تصمیم او برای فروختن خانه، با مشکلات و دردسرهای جدیدی روبرو می‌شوند.

خلاصه داستان : لوطیان و قداره کشان، آواز عشق مرجان را هنوز بعد از سال‌ها روایت می‌کنند.

خلاصه داستان : فیلم قرارمون پارک شهر که با نام نیمکت نیز شناخته می‌شود، داستان نویسنده‌ای است که آخرین رمان خود را می‌نویسد و در آن حقایق دردناکی در مورد زندگی شخصی‌اش برملا می‌کند. حقایقی که تا کنون مخفی مانده بودند.

خلاصه داستان : شیدا فاطمی و مادرش به یک مراسم عروسی می روند. شیدا در حال بهت و ناباوری است. در محل برگزاری مراسم، شیدا با شنیدن نام داماد بی اختیار خود را روی صندلی رها می کند. دوربین طی چند فلش بک به گذشته ماجرا را روایت می کند.

خلاصه داستان : لیلا طی اتفاق‌هایی با حمید دوستدار آشنا می‌شود و این آشنایی مسیر جدیدی را پیش روی او قرار می‌دهد، غافل از این که عادل مشرقی دل بسته اوست.

خلاصه داستان : الهام در آستانه ازدواج با نامزد پولدارش سهیل، بینی‌اش را به خاطر بزرگ بودن و حساسیتی که مادر سهیل نسبت به آن دارد، عمل جراحی می‌کند. او برای تغییر عکس شناسنامه وارد مشکلات جدیدی می‌شود و در شناسنامه المثنی نام فردی به نام عبدالکریم را می‌بیند که ماجراهایی را برایش به‌وجود می‌آورد.

خلاصه داستان : این فیلم داستان دو شخصیت جامعه معاصر را روایت می كند كه از دو طبقه اجتماعی كاملاً متفاوت هستند. آنها در شرایطی ناگزیر با جابجایی جایگاهشان می شوند. این تغییر جایگاه منجر به بروز موقعیت ها و واكنش های طنز می شود. داستان از یک بنگاه همسریابی آغاز می‌شود و جا به جایی فرد خواستگار با فردی که به برای بازکردن گاوصندوق اجیر شده ادامه میابد.

خلاصه داستان : مردی به نام پیمان، پس از تحمل چهار سال زندانی آزاد می‌شود، او بعد از آزادی به دنبال همسرش مونس و دخترش الهام می‌گردد.

خلاصه داستان : ستاره مددکاری اجتماعی است که تیغ جراحی را برداشته و چهره بزک کرده جامعه را کنار میزند. او در پی این است که بر سایه سنگین سکوت نور بتاباند و حقایقی را آشکار سازد و در این مسیر اتفاقاتی برای او و اطرافیانش رخ میدهد.

خلاصه داستان : امیر کشته می‌شود و تمام آشنایان و دوستانش به خوبی از او یاد می‌کنند. اما بعد از مدتی شروع می‌کنند به بدگویی از او و حتی کمی که می‌گذرد نزدیک‌ترین کسانش جسد او را نمی‌توانند شناسایی کنند. فیلم روایت‌گری بی‌طرف از تلاش و پی‌گیری شخصیت‌های پیرامون امیر است.

خلاصه داستان : احمد مرادی كه حدود 40 سال پیش به دلیل عدم موفقیت در خواستگاری از دختری به نام «اختر» به فرانسه مهاجرت كرده، اینک بنا به توصیه پزشكان معالج خود به ایران بازمی گردد و همزمان به جست و جوی دوستان و آشنایان می پردازد در حین این جست و جو «اختر» را درمی یابد،

خلاصه داستان : فیلم کلوب همسران دستان سه مرد است که در اجتماع از موقعیت عالی و قدرت و اقتدار برخوردار بوده ولی در منزل از همسران خود بشدت حساب می برند. تا اینکه روزی گیر کردن این سه مرد در آسانسور با یک خانم غریبه سرآغاز فرار از دست همسران خود می شود که به کمک یک گروگان گیر به جزیره کیش پناه می برند.

خلاصه داستان : در سرزمینی به نام سومارای (خارج از سیاره زمین) زمانی که فرمانروا با اهریمن پیمان می‌بندد تا در برابر کمک به فرزنددار شدن او، شوهر اولین دخترش را اهریمن انتخاب کند. اهریمن در سودای تصاحب فرمانروایی، مردی ترسو به نام عودکا را برای همسری دختر فرمانروا برمی‌گزیند، عودکا به سیاره زمین فرار می‌کند و سال‌ها بعد فرستاده‌ای برای بازگرداندن او، راهی می‌شود.

خلاصه داستان : دکتر بهرام نورآیین در پی از دست دادن همسر و فرزندش در حادثهٔ یازدهم سپتامبر در نیویورک گاهی به ایران بازمی‌گردد. او که از شهر گریزان است به درمانگاهی که کنار چغازنبیل واقع شده می‌رود. او در آنجا دختری نوجوان به نام اقلیما را به عنوان پرستار استخدام می‌کند و به تدریج رابطه‌ای صمیمانه میان آن‌ها شکل می‌گیرد.